لحظه ای که نیستم ،دستهای تو رو به آسمان رود اگر بر دعای من ،
با خدا بگو آن که از طواف کعبه ی تو میگذشت تا به لمس دستهای بی پناه من رسد،
عاشق تو بودهمیشه عاشق تو بود....
دستهای کوچک تو را ،بر لبم که میگذارم عشق، رنگ میزند تمام هستی مرا ، با تمام وسعت نگاه عاشقت ، نگاه کن قلب عاشق مرا ،من به شوق پر گرفتنت ، دستهای کوچک تورا، آشیانه ی هزار پرنده میکنم ،تا ببینم آفتابی دل تورا ، غنچه ی گرفته ی لب تورا، باغ خنده میکنم ، آشنای مهربانی شقایقم، تا کنار آشنایی تو آشیانه میکنم ،لحظه ای که ساده میشوم، مثل آب برکه ها، مثل یک دعای رو به آسمان ، تو بهانه ی منی تو را بهانه میکنم .